این کتاب طوری طرح‌ریزی شده است که شما را در مسیر یک پروژه، از ایدهٔ ابتدایی تا محصول نهایی و از زاویهٔ دید مقاومت، قدم به قدم راهنمایی می‌کند. پروژهٔ شما می‌تواند نوشتن یک کتاب، یادگیری رقص باله، شروع یک کسب‌وکار جدید و پُرریسک یا تأسیس یک مؤسسهٔ خیریه باشد.

در این مسیر، مقاومت به ۱۳ شکل مختلف سدِ راه ما خواهد شد. مقاومت شامل دیوهایی مثل ترس، خودتخریبی، پشت گوش انداختن، عدم اعتمادبه‌نفس و… است که در هر فرصتی که به دست بیاورند، به ما ضربه خواهند زد.

قبل از شروع

شروع کار بر روی یک ایدهٔ جدید انرژی زیادی می‌برد. در این مرحله صدایی ترسناک می‌شنویم که می‌گوید «اگر ایده‌ات کار نکرد چه؟». مقاومت پشت سر هم به ما می‌گوید که ایده‌ات به درد نمی‌خورد، تو بی‌عرضه هستی و نمی‌توانی از پس این کار برآیی.

در میانه مسیر

اینجاست که شما حسی شبیه کریستف کلمب دارید؛ در میانهٔ اقیانوس اطلس، در بین اروپا و ناکجاآباد هستید. آنقدر در مسیر پیش رفته‌اید که بازگشت امکان‌پذیر نیست. از طرفی هدف‌تان آنقدر دور به نظر می‌رسد که تصور می‌کنید هرگز به آن نمی‌رسید. مقاومت عاشق این حس است و با تمام وجود به سراغ‌تان خواهد آمد تا مانع ادامه مسیرتان شود. هدف مقاومت غرق کردن شما در این دریاست.

در پایان

نویسندهٔ کتاب می‌گوید که دوستی داشت که نویسندهٔ چندین کتاب عالی است. او کتاب جدیدش را نوشته بود و آن را بسته‌بندی کرده بود تا به ویراستارش ارسال کند. ولی ترسِ او از اینکه شاید این کتاب شکست بخورد باعث شده بود که مدت‌ها ارسال کتاب را به تاخیر بیاندازد. این کتاب آنقدر برایش مهم بود که نمی‌توانست ریسک شکست را بپذیرد. نکتهٔ غمناک ماجرا این است که این نویسنده بدون اینکه کتاب‌اش را منتشر کند می‌میرد. یادمان باشد مقاومت برای زخمی کردن تیری را پرتاب نمی‌کند، او به قصد کشت تیراندازی می‌کند.