کانگونیو

تکرار

تکرار کتابی است که در سال 1843 توسط سورن کیرکگور نوشته شد و با نام مستعار کنستانتین کنستانتیوس منتشر شده است تا نامش منعکس کننده ی مضمون کتاب باشد. کنستانتین در این کتاب بررسی می کند که تکرار امکان پذیر است یا خیر ، این کتاب شامل آزمایش های او و رابطه ی او با بیمار بی نامی است که در طول کتاب از او با عنوان مرد جوان نام می برد.

مرد جوان عاشق دختری می شود ، به او پیشنهاد ازدواج می دهد ، این پیشنهاد پذیرفته می شود ، اما مرد جوان اکنون نظر خود را تغییر داده است. کنستانتین به محرم راز مرد جوان تبدیل می شود. و در واقع مشکل مرد جوان همان مشکلی است که خود کیرکگور با رجین اولسن داشت. او به او پیشنهاد ازدواج کرده بود ، او قبول کرده بود ، اما کیرکگور نظر خود را تغییر داده بود. کیرکگارد به " آزمایش کردن احساسات نامزدش" متهم شد.

در کتاب تکرار کنستانتین معتقد است که "تکرار و یادآوری یک حرکت است ، در جهت های مخالف ، چرا که چیزی که یادآوری می شود در واقع تکرار می شود ." فردی ممکن است سعی کند "لذت را به طور مداوم تکرار کند و لذت را در چیزی موقتی جاودانه کند". این همان چیزی است که کنستانتین در تلاش است تا آن را انجام دهد. وی امیدوار است که تکرار به یک مقوله جدید فلسفی تبدیل شود. این کتاب با ترجمه ی مترجم زبردست، صالح نجفی، عرضه شده است.


قیمت۲۸٬۹۰۰ تومان

لطفا گزینه‌های مورد نظر خود را انتخاب کنید. با تغییر گزینه‌ها قیمت ممکن است تغییر کند.

  • حجم

    ۱۶۸
    صفحه
  • قطع

    رقعی
    ۱۴×۲۱ سانتی‌متر
  • ناشر

    نشر مرکز
  • مترجم

    صالح نجفی
  • چاپ

    ششم
    ۱۳۹۸
  • ارسال از یک روز کاری بعد

    کتاب‌های چاپی روز بعد از سفارش شما صرفاً از طریق پست به آدرس شما ارسال خواهند شد. با توجه به فاصله شما از شهر تهران، پست بسته شما را یک الی چهار روز بعد تحویل می‌دهد. در حال حاضر امکان ارسال کتاب با پیک وجود ندارد.

نویسنده کتاب

سورن کیرکگور

سورن کی یرکگور، زاده ی 5 می 1813 و درگذشته ی 11 نوامبر 1855، فیلسوف برجسته ی دانمارکی بود.کی یرکگور در کپنهاگ متولد شد. پدر او بازرگانی ثروتمند و باایمانی بود که افکار و اعمالش، تأثیر زیادی بر سورن داشت. کی یرکگور، الهیات و فلسفه را در دانشگاه کپنهاک آموخت و تا مدتی پیرو فلسفه ی هگل بود تا این که فلسفه ی هگل را جزیره ای امن برای انسان و جایگاه او ندانست. او به شدت معتقد بود که هگل کاخ محکمی را بنا کرده که خودش در آن جایی ندارد و علیه آن عکس العمل نشان داد. کی یرکگور زمانی که در دانشگاه بود، از انجام تکالیف دینی لوتری دست کشید و برای مدتی یک زندگی اجتماعی افراطی را برگزید و تبدیل به چهره ای آشنا در جامعه ی نمایشی و قهوه خانه ای کپنهاک شد. اگرچه، او بعد از مرگ پدرش در سال 1838 تصمیم گرفت تا مطالعات الهیات را از سر بگیرد. کی یرکگور در سال 1840 با دختری هفده ساله به نام رگینه اولسن پیمان نامزدی بست، اما پس از مدتی از ازدواج خود پشیمان شد و همین امر باعث شد تا فرصت و توانایی بیشتری برای مطالعه پیدا کند.